مولانا محمدالياس در 1335 در پي فوت پدر و برادرش ، مسئوليت مکتب پدرش را در بَستي نظام الدين به عهده گرفت . از اين زمان به بعد او با واقعيتهاي جديدي روبرو شد که تحولاتي اساسي در افکارش ايجاد کرد نظام الدين در ورودي منطقة ميوات قرار داشت و پدر و برادر مولانا الياس به جذب جوانان ميواتي توجه ويژه اي داشتند. اهالي ميوات ، معروف به «قوم ميو »، از ديرباز به اسلام گرويده بودنداما به دليل آميختگي زياد با پيروان آيين هندو فاصلة زيادي با اسلام داشتند و در عمل بيشتر به هندوها شبيه بودند
مولانا الياس از اوضاع نابسامان ميوات آگاهي نسبي داشت ، ولي پس از استقرار در مدرسة پدرش به عمق آن پي برددر ابتدا او نيز معتقد بود که آموزش مسائل ديني به جوانان ميواتي بايد از طريق مدارس ادامه پيدا کند، اما با توجه به گستردگي انحطاط و عقب ماندگي در جامعة ميوات ، تنها يک مدرسه و آن نيز در خارج از ميوات را کافي ندانست و با وجود مشکلات بسيار، در مدت کوتاهي بيش از صد مدرسه در سراسر ميوات تأسيس کرد. چندي بعد با توجه به تجربة گذشته و همچنين عملکرد خود در ميوات ، به اين نتيجه رسيد که اين نظام آموزشي فقط امکان اصلاح و تعليم فردي را فراهم مي سازد، در حالي که وسعت انحطاط و نابساماني ، نيازمند اصلاح و تعليم جمعي است . همچنين پي برد که نظام مدرسه اي رايج ، افرادي را پرورش مي دهد که به اصلاح عمومي توجه ندارند و پس از فراغت از تحصيل معمولاً به دنبال شغلي براي امرار معاش مي روند مولانا الياس تعليم ديني عامه و همچنين پيراستن جامعة اسلامي از بدعتها و عناصر التقاطي را نيازمند حرکتي عمومي مي دانست . او براي ايجاد اين حرکت ، روشي ابداع کرد که در قالب جماعت تبلیغ ظهور يافت ).
اين جماعت در اوضاع آشفتة سياسي و اجتماعي جامعة مسلمانان هند پس از پايان جنگ جهاني اول ظهور کرد. در آن زمان ميان رهبران مذهبي و سياسي مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده اي حفظ منافع مسلمانان را در رويارو نشدن با انگليسيها مي ديدند و برخي طرفدار مبارزه با انگليسيها بودند. گروهي ، هندوها را نيز خطر جدّي براي مسلمانان مي دانستند و عده اي در مبارزه با استعمار انگليس بر همکاري با هندوها تأکيد داشتند
در اين شرايط ، رجال مذهبي و سياسي مختلف براي سامان بخشيدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا الياس نيز دوري از دين را عامل همة بدبختيهاي مسلمانان مي دانست و معتقد بود که بايد تمام توان را براي تبليغ دين به کار بست و تا زماني که دينداري در ميان مسلمانان عموميت پيدا نکند، نبايد هيچگونه فعاليت ديگري ، از جمله فعاليت سياسي ، صورت گيرد او معتقد بود که اصلاح و پيشرفت از طريق به دست گرفتن حکومت ، شيوة پيامبر اسلام نبود، بلکه پيامبر از روش اصلاح فردي استفاده نمود. او نيز همين روش را آموزة بنيادين جماعت تبلیغ قرار داد وي همچنين فعالان جماعت تبلیغ را رسماً از داشتن گرايش فرقه اي برحذر مي داشت . روشي که او براي تبليغ دين ابداع کرد، مبلّغان را موظف مي نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداري کنند و حتي با تحمل توهين و ناسزا کار دعوت و تبليغ خود را ادامه دهند. بدين ترتيب او با تبيين مفهوم و روش خاص تبليغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقيتهاي بسياري به دست آورداو معتقد بود که تبليغ بايد مانند روزگار پيامبر اکرم به صورت فردي باشد و رسانه هاي جديد نبايد در امر تبليغ واسطه قرار گيرند.

مولانا الياس تبليغ اصول اساسي اسلام را در ميان مردم ميوات آغاز نمود و پس از مدتي از ميان همين مردم جماعتهايي تشکيل داد و آنها را در داخل و خارج از ميوات براي تبليغ دين اعزام کرد. در اين کار ابتدا واحدهاي سيارِ حداقل ده نفره سازماندهي مي شد و سپس اين واحدها که «جماعت » ناميده مي شدند، براي تبليغ دين با برنامه اي مشخص به مناطق مختلف اعزام مي شدند هر جماعت پس از رسيدن به مقصد خود، در يکي از مساجد آنجا مستقر مي شد و تبليغ را در قالب برنامه اي ساده آغاز مي کرد. اين برنامه در اين شش اصل خلاصه شد:
شش اصل:
کلمة طيّبه (شهادتين : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه ). طبق اين اصل هر مسلمان بايد بتواند کلمة طيّبه را به عربي درست بخواند و همچنين از معني و مفهوم آن آگاهي پيدا کند و در زندگي عملي خود لوازم آن را رعايت کند
نماز. مسلمان بايد نماز را از هر جنبه بدرستي ياد بگيرد و اين وظيفه را طبق دستور اسلام بجا آورد ،).

3) علم و ذکر. مسلمان بايد دستورهاي اسلام را فراگيرد. همچنين در زبان او بايد ذکر خدا همواره جاري گردد و بهترين شکل آن اين است که توجه بنده در همه حال به سوي خدا باشد

4) اکرام مسلمان . در اصول شش گانة جماعت تبلیغ ، اين اصل داراي جايگاه ويژه اي است وعلاوه بر زندگي عادي ، رعايت اين اصل در طي مسافرتهاي تبليغي اهميت خاصي دارد. بدين ترتيب که از يک سو احترام و رعايت حقوق هم سفران ، تأثير عميقي بر روي فرد فرد اعضاي جماعت مي گذارد و از سوي ديگر رعايت اين اصل در جريان کار تبليغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهينهاو ناسزاها مي کند. اين اصل داراي جنبة اجتماعي است ، اما پنج اصل ديگر جنبة فردي دارند. از ديدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبليغ اين اصل رعايت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ايجاد شود، ؛،
5) اخلاص نيت (تصحيح نيت ). بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضايت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنيوي پرهيز
6) تفريغ وقت (براي تبليغ ). هر مسلمان بايد قسمتي از وقت خود را براي فراگرفتن احکام دين و آموزش آن به ديگران بگذارد. تبليغ دين از طريق تفريغِ (خالي کردن ) وقت تحقق پيدا مي کند که لازمة آن «خروج » است ، يعني خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در يکي از جماعتها براي تبليغ در ديگر
اين اصول شش گانه معمولاً «تبليغي نصاب » (برنامة آموزشي تبليغ ) نيز ناميده مي شودمنبع اصلي اين اصول کتاب فضائل اعمال نوشتة مولانا محمدزکريا، برادرزاده و داماد مولانا الياس ، است که به زبان اردو نگاشته شده است . بزرگان جماعت تبلیغ به همة فعالان جماعت خواندن اين کتاب را توصيه مي کنند. بعداً مولانا الياس اصل «ترکِ لايعني » را نيز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعاليتهاي بيهوده برحذر مي داشت. بزرگان جماعت بر رعايت نکات ديگري مانند اطاعت از امير جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابيدن تأکيد کرده اند» < ).
پس از درگذشت مولانا الياس ، تنها پسرش مولانا محمديوسف ، امير جماعت گرديد . يوسف خط مشي پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگيري درمورد اين تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربيات وسيعي در زمينة تبليغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود براي گسترش فعاليتهاي تبليغي در شبه قاره و ديگر کشورهاي جهان تلاشهاي جدّي به عمل آوردپس از وفات وي در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امير جماعت شد. با تلاشهاي انعام الحسن، جماعت تبلیغ به جنبشي جهاني تبديل گرديد.بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلي ، اميري براي جماعت تعيين نشد و ادارة امور جماعت به شورايي واگذار گرديد. اعضاي اين شورا مولانا اظهارالحسن (عموي محمد مولانا الياس )، مولانا زبيرالحسن (فرزند انعام الحسن ) و مولانا سعدالحسن (فرزند محمديوسف ) بودند، اما در برخي منابع از مولانا زبيرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امير پيشين ، جماعت ، به عنوان امير جديد جماعت نام برده شده است0).
يکي از وظايف اصلي مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پيام ، آماده ساختن مخاطبان براي «خروج » است . مدت خروج نسبتاً اختياري است و فرد بنا به امکان مي تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال (چله ) يا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبليغ خروج نمايدخروج را مي توان هستة اصلي جماعت تبلیغ شمرد. همچنين يکي از معيارهاي اصلي ارزيابي کار جماعتها، تعداد افرادي است که به دعوت خروج پاسخ مثبت مي دهندبه عقيدة مولانا الياس ، اين روش تبليغ مبني بر خروج ، زمينه را براي تحمل سختيها و تقويت خصوصيات اخلاقي و روحاني فرد آماده مي کند اين روش در گسترش و تداوم کار جماعت تبلیغ نقش اساسي داشته است).
جماعت تبلیغ هيچ شرطي براي شرکت فرد در فعاليتهاي جماعت و تبليغ دين قايل نشده اند و افراد عادي نيز مي توانند حتي با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نيست قبل از اعزام ، آموزش خاصي ببينند. تنها شرط شرکت در فعاليتهاي جماعت تبلیغ ، آشنايي با اصول شش گانة آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجيره اي جماعت ، از قبل صورت مي گيرددر انتخاب مخاطب نيز جماعت پايبند به اصول خاصي نيست .برنامه جماعت بابت فعالیت زنان به گونه ای است که اولین بار به مدت 3 روز با محرم خود که می تواند پدر/برادر/شوهر و فرزند که اینها قبلا 4ماه تشکیل جماعت شده باشند در این صورت می تواند با محارم خود تشکیل بشود که این نوع فعالیت زنان به جماعت مستورات معروف می باشد.
ظاهر مبلّغان جماعت را مي توان بدينگونه به تصوير کشيد: لباس بسيار ساده معمولاً با رنگ سفيد، پيراهن بلند و گشاد، شلوار گشادي که لبة آن بالاتر از قوزک پا قرار مي گيرد، سرِ پوشيده با کلاه يا عمامة مخصوص ، ريش بلند و معمولاً سبيلهاي تراشيده ، و حمل لوازم خواب بر روي شانه ها و ساک به دست با ظرفهايي براي غذا خوردن و آشپزي هنگام سفر تبليغي.

برخي اصول که رهبران جماعت بر آن تأکيد دارند، اينهاست : نفي دخالت در سياست ؛ ؛ ديگرسازي انفرادي به روش وعظ ؛ قايل بودن به نقش ايمان ؛ نفي اختلاف بين فرق اسلامي و پرهيز از طرح مسائل تفرقه انگيز؛ آزادي حضور علاقه مندان به برنامه هاي جماعت از کلية فرق اسلامي ؛ احساس تکليف نسبت به سرنوشت کفار؛ پرهيز از تجمل گرايي ؛ نفي استفاده از رسانه ها و وسايل ارتباطي جديد
يکي از ويژگيهاي مهمي که جماعت تبلیغ را به لحاظ ساختاري از ديگر گروههاي مذهبي و سياسي متمايز مي سازد، فقدان مقررات يا آيين نامة مدون در اين جماعت است براي ادارة امور مهم ، بزرگان جماعت از طريق مشورت غيررسمي ، امير مرکزي را به صورت مادام العمر تعيين مي نمايند و او نيز شورايي براي مشورت در موارد ضروري برمي گزيند. در هر کشور يک امير تعيين مي شود که وي امرا را تعيين مي کند. جماعتي که براي تبليغ اعزام مي شوند نيز از بين خود اميري انتخاب مي کنند .
بزرگان جماعت تبلیغ از داير کردن دفتر در مناطق مختلف خودداري مي کنند آنها مسجد را مرکز فعاليتهايشان مي شناسانند.در اين مساجد هيچگونه تشکيلات اداري وجود ندارد و هرکس مي تواند به عضويت جماعت درآيد و هرگاه اراده کند جماعت را ترک گويد
مولانا الياس مخالف استفاده از هرگونه نوشته در امر تبليغ بود و معتقد بود که روش عملي به طرز مؤثري مي تواند در اذهان تحول ايجاد کند. در برگزاري اجتماعات ميليونيِ جماعت نيز رسانه ها هيچگونه فعاليتي ندارند و حتي اطلاعيه اي براي دعوت مردم به شرکت در اين اجتماعات چاپ نمي کنند، بلکه از روش شفاهي استفاده مي نمايند امروزه هند و پاکستان و بنگلادش ، پايگاههاي اصلي جماعت اند تا جايي که اين جماعت در جهان به نام «جنبش تبليغي شبه قاره » شناخته شده است . بزرگترين اجتماعات سالانة جماعت نيز در همين سه کشور برگزار مي شود. اغلب جماعتهاي تبليغي از همين سه کشور به ديگر کشورهاي جهان مي روند و در آن کشورها نيز هسته هاي اصلي جماعت تبلیغ را اتباع مهاجر همين سه کشور تشکيل مي دهند

يکي از برنامه هاي مهم جماعت برگزاري اجتماعات بزرگ است . در اينگونه اجتماعات علاوه بر مرور عملي اصول شش گانه ، براي فعاليتهاي تبليغي آينده برنامه ريزي مي شود. شرکت در اين اجتماعات اهميت خاصي دارد و اغلب ، مقامات بلندپاية دولتي و شخصيتهاي مذهبي و سياسي نيز در مراسم «آخرين مناجات » شرکت مي نمايند. تعداد شرکت کنندگان در مراسم آخرين مناجات در بنگلادش در اول فورية 2000 به سه ميليون تن رسيد. اولين تجمع بزرگ جماعت تبلیغ در 1320ش / 1941 با شرکت 000 ، 25 تن در ميوات برگزار شد (خان ، ص 17). پس از استقلال پاکستان ، در اين کشور نيز مرکز تبليغي در منطقه اي به اسم رائيوند در سي کيلومتري شرق شهر لاهور در ايالت پنجاب به وجود آمد. در اين مرکز علاوه بر اجتماعات ادواري ، تجمع سالانه بين المللي جماعت تبلیغ نيز برگزار مي شود. اولين اجتماع جماعت تبلیغ در پاکستان ، دو سال پس از استقلال آن (1949) در همين محل برگزار شد (حافظ نيا، ص 220ـ226). تعداد شرکت کنندگان در تجمع سالانه رائيوند معمولاً بيش از يک ميليون تن ، تقريباً از سرتاسر دنيا بوده است . اين مراسم پس از حج ، دومين اجتماع بزرگ مسلمانان به شمار آمده است (رامان ، 2001 الف ). تجمع اخير اين مرکز در ششم نوامبر 2000 به مدت سه روز برگزار شد و آخرين مناجات را مولانا زبيرالحسن انجام داد ( > «تجمع تبليغي در رائيوند با دعا به پايان مي رسد» < ).

در بنگلادش مرکز جماعت تبلیغ ابتدا در يکي از مساجد داکا بود (گابوريو، ص 127) و نخستين اجتماعات در همين مسجد برگزار مي شد، اما در 1346ش / 1967 مرکز تبليغي در شهر صنعتي تونگي در سي کيلومتري داکا به وجود آمد و سرزميني به وسعت 150 جريب در کنار شرقي رود توراج براي آن اختصاص يافت . تا فورية 2000 تعداد شرکت کنندگان در تجمع سالانة اين مرکز، که به زبان بنگلادشي «بشّوا اجتماع » (اجتماع بين المللي ) ناميده مي شود، تقريباً به دو ميليون تن رسيد که چند هزار تن از آنها از هشتاد کشور ديگر جهان در آنجا شرکت مي کردند ( > «کنگرة تبليغي با مناجات براي صلح جهان پايان مي يابد» < ). بشّوا اجتماع در سال 2000 نيز با همين کيفيت برگزار شد و در پايان اين تجمع تقريباً يک هزار جماعت (هر جماعت حداقل ده تن ) براي اعزام به نقاط مختلف دنيا (خروج ) به منظور تبليغ تشکيل گرديد. يکي از ويژگيهاي اين اجتماع ، مراسم ازدواجها به طور دسته جمعي است که بدون شرايط سنگين مرسوم (جهيزيه و مهريه و...) انجام مي شود. در سالهاي اخير تعداد اينگونه ازدواجها به نود مورد رسيده است .(در این مراسم عقد دائمی با حضور پدر دختر که به عنوان وکیل دختر حاضر میباشد و خود داماد انجام می شود)

جماعت در کشورهاي آسياي جنوب شرقي ، بويژه اندونزي و مالزي و برمه ، نيز فعاليتهاي گسترده اي دارد و در مناطق مسلمان نشين فيليپين و تايلند، هدف و فعاليتهاي آنان را احياي مذهبي مي دانند ( > دايرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ، همانجا؛ گابوريو، ص 129). علاوه بر آن در افغانستان و ترکيه و ژاپن و کشورهاي افريقاي شرقي ، از جمله کنيا و اوگاندا و تانزانيا و زامبيا و موزامبيک ، اين جماعت فعال است (رجوع کنيد به گابوريو، ص 127ـ130).

در مناطق سنّي نشين ايران نيز اين جماعت فعالان بسيار دارد و آنان به مرکز تبليغي رائيوند در پاکستان رفت و آمد مي کنند. در اجتماع سال 1373ش در رائيوند، حدود پانصد تن از ايران شرکت کردند (حافظ نيا، ص 243). بسياري از مسلمانان قارة افريقا نيز در برنامه هاي جماعت شرکت مي کنند (رجوع کنيد به ابراهيم موسي ، ص 206ـ221).. در اروپا و امريکا نيز جماعت از طريق اصول شش گانة خود، مسلمانان را براي داشتن ارتباط مستمر با دين ترغيب مي نمايد. در انگلستان فعالان جماعت از تشکيلات منسجمي برخوردارند. تجمع جماعت در اروپا و امريکا برنامه اي است که در آن بيشترين تعداد مسلمانان آن مناطق جمع مي شود (رجوع کنيد به رامان ، 2001 الف ؛ > مسافران ايمان < ، ص 121ـ239؛ رضا، ص 29ـ30).
جماعت تبلیغ هيچ مذهب و عقيدة اسلامي خاصي را تبليغ نمي کند و اصول شش گانة آن حاوي مشترکات مذاهب اسلامي است